تئوری ذهن یا توانایی ذهن خوانی چیست؟
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۲۸۳۶۰۵
تئوری ذهن، یک مهارت اجتماعی – شناختی مهم است که شامل توانایی فکر کردن در مورد وضعیتهای ذهنی خود و دیگران میشود، مانند هیجانات، باورها و دانستهها که میتوانیم آن را توانایی ذهن خوانی نیز بدانیم. تئوری ذهن نه تنها شامل تفکر و اندیشه میشود بلکه توانایی درک شما از این واقعیت را نیز شامل میشود که طرز فکر و عقاید دیگران میتواند با طرز فکر شما متفاوت باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چرا به این توانایی «تئوری ذهن» گفته میشود؟ روانشناسان عقیده دارند طرز فکر ما در این مورد که در ذهن فرد دیگر چه میگذرد دقیقا تئوری ذهن است. ما هر چند میتوانیم پیش بینیهایی بکنیم، اما راهی مستقیم برای اینکه بدانیم آن فرد دقیقا به چه چیزی فکر میکند، نداریم. تنها چیزی که میتوانیم به آن تکیه کنیم، تئوریهایمان هستند که بر اساس چیزی که دیگران میگویند، رفتاری که دارند، چیزی که در مورد شخصیتشان میدانیم و برداشتی که از نیتهایشان داریم شکل میگیرند.
چرا تئوری ذهن مهم است؟
بروز تئوری ذهن طی دوران رشد، ضروریست. بچههای کوچک معمولا خودمحورترند و نمیتوانند به وضعیتهای ذهنی دیگران فرک کنند. با بالا رفتن سن، تئوری ذهنشان ظاهر شده و تدریجا رشد و تکامل پیدا میکند. رسیدن به یک تئوری ذهن قوی، نقش مهمی در دنیای اجتماعی ما دارد و بر درک ما از طرز فکر دیگران، پیش بینی رفتارهایشان، تعاملات اجتماعی و حل اختلافات میان فردی کاملا تاثیر میگذارد.
ما برای اینکه بتوانیم با دیگران تعامل داشته باشیم باید بتوانیم وضعیتهای ذهنی آنها را بفهمیم و درک کنیم که وضعیتهای ذهنی آنها چگونه بر رفتارهایشان اثر میگذارد.
تئوری ذهن به ما اجازه میدهد نیتها و منظورهای دیگران را بفهمیم و همچنین درک کنیم که در سر دیگران چه میگذرد، که شامل ترسها، آرزوها، باورها و توقعاتشان میشود. تعاملات اجتماعی میتوانند پیچیده باشند و درک اشتباه از آنها میتواند آنها را پیچیدهتر هم بکند. اگر بتوانیم در مورد طرز فکر دیگران، به ایدههای بهتری برسیم بهتر خواهیم توانست واکنش مناسب را نشان بدهیم.
تکامل تئوری ذهن
گفته میشود که مهارت تئوری ذهن، بیشترین رشد خود را طی سالهای اولیهی زندگی یعنی بین ۳ تا ۵ سالگی دارد. اما چند فاکتور گوناگون نیز بر رشد و تکامل تئوری ذهن موثرند. بعضی از پژوهشگران عقیده دارند، جنسیت و تعداد خواهر و برادرها در خانه میتواند بر نحوهی بروز تئوری ذهن اثر بگذارد.
وقتی کودک به تجربیات اجتماعی بیشتری دست پیدا میکند، تئوری ذهن او کاملتر میشود. بازیها، داستانها، وانمود کردنها و رابطه با پدر و مادر و همسالان به کودک اجازه میدهد به نگرش و برداشت قویتری در مورد متفاوت بودن طرز فکر دیگران از طرز فکر خودش دست پیدا کند. تجربیات اجتماعی نیز به کودک کمک میکند یادد بگیرد طرز فکر دیگران بر رفتارهایشان اثر میگذارد.
رشد مهارت تئوری ذهن، تدریجا و با متناسب با افزایش سن صورت میگیرد. بسیاری از تواناییهای تئوری ذهن طی سالهای پیش از دبستان نمایان میشوند، اما تحقیقات نشان میدهد بچههای ۶ تا ۸ سال نیز همچنان در حال تکمیل این مهارتها هستند. در مطالعهای که انجام شد، بچههایی که در این گروه سنی قرار داشتند هنوز در انجام کارهای مربوط به تئوری ذهن خود کاملا تبحر نداشتند.
همچنین محققان دریافتند کودکان زیر ۳ سال به سوالهای مربوط به تئوری ذهن، جواب نادرست میدادند. با رسیدن به ۴ سالگی، بچهها معمولا درک بهتری از تئوری ذهن دارند. مثلا بیشتر بچهها در سن ۴ سالگی میتوانند درک کنند که ممکن است دیگران باورهای اشتباهی در مورد اشیاء، افراد و موقعیتها داشته باشند.
مراحل تئوری ذهن
مطالعهای دریافت بچهها تدریجا با افزایش سن، به پنج مهارت متفاوت از تئوری ذهن دست پیدا میکنند. این مهارتها از سادهترین تا سختترین به ترتیب چنین هستند:
۱. درک اینکه دلیل اینکه کسی چیزی را میخواهد ممکن است با دلیل یک نفر دیگر برای خواستن همان چیز متفاوت باشد.
۲. در ک. اینکه آدمها میتوانند در مورد یک چیز یا یک موقعیت، عقاید متفاوتی داشته باشند.
۳. درک اینکه آدمها ممکن است ندانند یا این دانش را نداشته باشند که چیزی درست است.
۴. درک اینکه آدمها میتوانند باورهای اشتباهی در مورد دنیا داشته باشند.
۵. درک اینکه آدمها میتوانند احساسات پنهان داشته باشند، یا ممکن است یک جور رفتار کنند، اما احساسشان جور دیگری باشد.
همچنین مطالعات دریافتهاند تئوری ذهن میتواند متغیر باشد. به عبارتی دیگر، ممکن است بچهها بتوانند در برخی از شرایط، تئوری موقعیتها را درک کنند، اما در شرایطی دیگر این توانایی را نداشته باشند. البته بچهها میتوانند در سن ۴ سالگی از پس بیشتر کارهای مربوط به تئوری ذهن بربیایند، اما رشد و پرورش این مهارت تا سالهای نوجوانی و حتی بزرگسالی تداوم دارد. برخی پژوهشها نیز نشان میدهند تفاوتهای افراد در مهارتهای تئوری ذهن، مرتبط با شایستگیهای اجتماعی کودک است؛ بنابراین جای تعجب ندارد که بچههایی که بهتر میتوانند به طرز فکر دیگران فکر کنند، مهارتهای اجتماعی قویتری دارند.
روانشناسان چگونه تئوری ذهن را میسنجند؟
روانشناسان دقیقا چگونه میسنجند مهارت افراد در مورد درک خودشان و دیگران تا چه حد است؟ یکی از متداولترین متدهای ارزیابی مهارتهای تئوری ذهن یک کودک، استفاده از تست باور متفاوت (false-belief task) است. توانایی شناخت باورهای اشتباه در دیگران، نقطه عطفی بزرگ در تشکیل تئوری ذهن به شمار میرود.
در این تستها، بچهها باید بتوانند درمورد کاری که کسی انجام داده یا طرز فکری که دارد نتیجه گیری کنند. طرز فکر این فرد یا رفتار او، با چیزی که بچهها تاکنون یاد گرفتهاند و میدانند مغایرت دارد. به عبارتی دیگر، بچهها ممکن است بدانند چیزی درست است (حقیقت دارد)؛ درک و فهمی از باورهای اشتباه آنها را به این نتیجه گیری میرساند که ممکن است آدمهای دیگر از این حقیقت آگاه نباشند. مثلا کودک ممکن است بداند دیگر کلوچهای در ظرف کلوچهها باقی نمانده است، اما آیا درک میکند که خواهرش ممکن است نداند کلوچهای باقی نمانده است؟
تست باور متفاوت برای سنجش تئوری ذهن
تست باور متفاوت که اغلب در سنجشهای روانشناسی مورد استفاده قرار میگیرد چگونه است؟ در تست سالی ـ. آن (Sally-Anne) که یکی از پُرکاربردترین سناریوها در زمینهی تست باور متفاوت است، به بچهها عروسکهایی نشان داده میشود که اسمشان سالی و آن است:. سالی یک سبد دارد و آن یک چعبه. سالی یک تیله در سبدش میگذارد و اتاق را ترک میکند.. وقتی سالی میرود، آن تیله را از سبد برمیدارد و در جعبهی خودش میگذارد.. وقتی سالی برمیگردد، از بچهها که شاهد ماجرا بودهاند پرسیده میشود فکر میکنند سالی کجا دنبال تیلهاش میگردد (سالی فکر میکند تیلهاش کجاست).
جواب بچهها چه چیزی از تئوری ذهنشان را نشان میدهد؟ بچههایی که بگویند سالی باید در سبدش به دنبال تیله بگردد با موفقیت آزمون را پشت سر گذاشتهاند. زیرا آنها درک کردهاند که سالی اطلاع درستی از اینکه تیلهاش کجاست ندارد. برای موفق شدن در این تست، کودک باید بتواند فکر کند که در فکر سالی چه میگذرد و چه عقیدهای دارد.
بچههایی که جواب میدهند تیله در جعبه است، از پس تست برنیامدهاند. یعنی آنها نتوانستهاند درک کنند که اطلاع و دانش آنها (طرز فکر خودشان) با آنچه سالی میداند (طرز فکر سالی) متفاوت است.
در گذشته برای سنجش تئوری ذهن فقط از تست باور متفاوت استفاده میشده است، اما اکنون، رویکردهای پیشرفتهتر دیگری وجود دارد که سایر مهارتهای تئوری ذهن را نیز ارزیابی میکند. مثلا با کمک این تستها محققان توانستهاند بفهمند که توانایی درک خواستهها و آرزوهای دیگران مهارتی است که پیش از توانایی درک احساسات پنهان دیگران بروز میکند.
مشکلات تئوری ذهن
هرچند بروز و ظهور تئوری ذهن در یک فرد معمولا طی مراحل رشد و تکامل او، قابل پیش بینی بوده و تابع مراحل مشخص شدهای است، اما گاهی اشکلاتی به وجود میآید. مشکلات تئوری ذهن میتواند دارای طیفی از پیچیدگیهای جدی باشد. توانایی افراد در درک وضعیتهای ذهنی و روابط و تعاملات اجتماعی ممکن است آسیب ببیند.
اوتیسم
پژوهشگر، سیمون بارون – کوهن و همکارانش عقیده دارند مشکلات تئوری ذهن یکی از نشانههای اوتیسم است. آنها در مطالعهای به بررسی و مقایسهی عملکرد بچههای اوتیسمی با عملکرد بچهها سندرم دان و بچههای نورتیپیکال یا عادی پرداختند. آنها دریافتند ۸۰ درصد از بچههای عادی یا بچههای سندرم دان توانسته بودند سوالات تئوری ذهن را به درست پاسخ بدهند، اما تقریبا ۲۰ درصد از بچههای اوتیسمی قادر به پاسخ دهی درست به همان سوالات بودند.
به عقیدهی پژوهشگران، مشکلاتی که بچههای اوتیسمی در درک افکار دیگران دارند به مشکلات و سختیهایی که در برخی از تعاملات اجتماعی دچارشان میشوند ارتباط دارد.
شیزوفرنی
همچنین مطالعات نشان دادهاند افرادی که دچار شیزوفرنی هستند نیز اغلب با کم و کاستهایی در تئوری ذهن مواجهند. مطالعهای که روی ۱۵۰۰ نفر انجام شد نشان داد افراد دچار شیزوفرنی دچار آسیبهای قابل توجهی در تئوری ذهن هستند. این افراد هم در توانایی فهم باورهای اشتباه مشکل داشتند و هم در توانایی استنباط از نیتهای دیگران.
تکامل تئوری ذهن برای همهی ما یک ضرورت است، زیرا توانایی ما برای درک خودمان و دیگران را بالا میبرد. این مهارت به ما اجازه میدهد افکار و وضعیتهای ذهنی خود را به خوبی خودکاوی کنیم. مثلا آگاه بودن نسبت به خویشتن برای داشتن اعتماد بنفسی قوی مهم و لازم است. عملکردهای اجتماعی ما نیز منوط به داشتن یک تئوری ذهن مناسب است. اگر بتوانیم به طرز فکر دیگران فکر کنیم، بهتر میتوانیم بفهمیم و پیش بینی کنیم حرکت یا رفتار بعدیشان احتمالا چه خواهد بود.
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: ذهن رشد جنسیت پدر و مادر کودکان روانشناسی مشکلات اوتیسم اوتیسم پدر و مادر ذهن روانشناسی مشکلات
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۲۸۳۶۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اگر میخواهید شاد باشید این عادتها را کنار بگذارید
شادی ما گاهی در دستان عادتهای روزانه مان قرار دارد. اگر در زندگی خود احساس شادی نمیکنید، ممکن است به خاطر برخی کارهای روزانه تان باشد تشخیص آنها همیشه کار درستی نیست، اما وقتی پیدایشان کنید، با کنار گذاشتن شان میتواند زندگی خود را واقعاً تغیییر دهید.
در ادامه از عادتهای روزانهای خواهیم گفت ممکن است سد راه رسیدن شما به شادی باشند. با دست کشیدن از آنها احتمالاً بیش از هر وقت دیگری احساس شادی خواهید کرد.
۱- خودمراقبتی ندارید
در جریان پر مشغلهی زندگی، بسیاری از اوقات از خود مراقبتی غفلت میشود اما خودمراقبتی امری اختیاری نیست، بلکه برای سلامت روان ما ضروری است.
خودمراقبتی فراتر از ظاهر، ذهن، بدن و روان ما را تقویت میکند.
خودمراقبتی یعنی در اولویت قرار دادن سلامت خود، از خوردن غذاهای سالم و داشتن خواب تجدید قوا کننده گرفته تا پرخوریهای گهگاه لذتبخش.
غفلت از خودمراقبتی مخرب و زمینه ساز اضطراب، خستگی و نارضایتی از زندگی خود است.
۲- برنامهی روزانهی خیلی شلوغی دارید
همیشه هر چه بیشتر، بهتر نیست مستأصل شدن از کارها منجر به احساس اضطراب و ناراحتی میشود. شما باید کیفیت را به کمیت ارجحیت دهید به جای گنجاندن همهی کارها در یک روز، تمرکز خود را روی چیزی که واقعاً مهم است، بگذارید.
وقتی برنامهی روزانه تان را خیلی شلوغ میکنید، موفق نمیشوید بسیاری از آنها را انجام دهید و به همین دلیل احساس شکست میکنید اما کمیت اهمیتی ندارد و مهم این است که بتوانید کارهای مهم را درست انجام دهید.
۳- دائماً خودتان را با دیگران مقایسه میکنید
در عصر دیجیتال، راحت میشود در دام مقایسهی خود با دیگران گرفتار شد ما زندگی بی عیب و نقص دیگران را در شبکههای اجتماعی میبینیم و احساس بی کفایتی میکنیم اما نکته اینجا است که تحقیقات نشان داده کسانی که خود را با دیگران مقایسه میکنند، احتمال حسادت، کمبود اعتماد به نفس و افسردگی در آنها بیشتر است.
هر کسی مسیر زندگی خودش را دارد، با چالشهای مخصوص به خودش به جای مقایسهی خود با دیگران، تمرکز خود را روی رشد و پیشرفت خودتان بگذارید.
۴- به علائق خود بی اعتنا هستید
در زندگی شلوغ و پرشتاب روزمره، بسیاری از اوقات علائق مان مورد غفلت قرار میگیرند در حالی که آنها جرقههایی هستند که روح ما را گرم و نورانی میکنند و به زندگی مان هدف میدهند غفلت از علائق خود باعث حس پوچی میشود و ما را در دریایی از پتانسیل محقق نشده سرگردان میکند اما حقیقت این است که علائق شما صرفاً یک سرگرمی نیستند، بلکه جوهرهی وجودتان هستند چه نقاشی کردن باشد، چه عکاسی و چه سفالگری، برای چیزی که به روح تان گرما میبخشد، وقت جور کنید حتی اختصاص چند دقیقه در روز میتواند آتش درون مان را شعله ور نگه دارد.
۵- کینهای هستید
همهی ما به نحوی از سوی دیگران رنج دیده یا مورد بدی قرار گرفته ایم. این بخشی از انسان بودن است اما کینه توزی و نگه داشتن دلخوری نه کسی که به ما بدی کرده، بلکه خود ما را اذیت میکند.
کینه توزی میتواند شادی ما را بگیرد و باعث شود احساس تلخی و ناخشنودی کنیم مثل به دوش کشیدن باری سنگین میماند که با گذشت زمان سنگینتر و سنگینتر میشود از سویی دیگر، بخشش رهایی بخش است بخشش به ما این امکان را میدهد که از بتوانیم درد و رنج خلاص شویم و زندگی مان را به پیش ببریم.
منظور این نیست که آنچه که رخ داده را فراموش یا از آن چشم پوشی کنید، بلکه کافی است تأثیر و کنترلی که روی ما دارد را رها کنیم.
۶- شکرگزار نیستید
تغییر تمرکز خود از چیزهای اشتباه به چیزهای درست، زندگی تان را متحول میکند سپاسگزاری یک شادی بخش قدرتمند است که معجزه میکند این کار توجه ما را از کمبودها به سمت فراوانیها میبرد و زیبایی درون حتی کوچکترین گنجهای زندگی را هم آشکار میکند.
سپاسگزاری باعث احساس رضایت و خشنودی میشود هر روز وقتی را به فکر کردن دربارهی داشتههای زندگی تان اختصاص دهید؛ از آغوش گرم خانواده تا یک لیوان چای داغ.
۷- از گفتگوهای دشوار خودداری میکنید
فکر دعوا یا مقابله برای بسیاری از ما اذیت کنند و تلاش میکنیم به همین دلیل، تلاش میکنیم از گفتگوهای دشوار دوری کنیم اما با این کار فقط اجازه میدهیم مشکلات بزرگتر شوند، امری که ناراحتی بیشتری برای ما ایجاد میکند.
خودداری از گفتگوهای دشوار میتواند منجر به سوء تفاهم و دلخوری شود اما داشتن شجاعت پرداختن به مشکلات میتواند آرامش برقرار کند و روابط را بهبود ببخشد.
منظور دعوا کردن یا پیدا کردن مفصر نیست، بلکه منظور این است که بتوانید احساسات تان را ابراز کنید و به یک تصمیمی برسید.
۸- روی گذشته یا آینده تمرکز میکنید
چه مرور اشتباهات گذشته باشد و چه نگرانی برای احتمالات آینده، تمرکز بیش از اندازه بر روی گذشته یا آینده میتواند شادی فعلی مان را از ما بگیرد به خاطر داشته باشید که گذشته محل رجوع است، نه محل سکونت آینده هم هیچ قطعیتی ندارد. تنها لحظهای که ما واقعاً آن را در اختیار داریم زمان حال است.
زندگی در زمان حال یعنی غرق کردن کامل خود در زندگی و یافتن شادمانی در لحظات هر روز خود.
۹- از روابط خود غفلت میکنید
در نهایت مهم این نیست که چقدر پول درمی آوریم، چقدر موفق هستیم و یا چقدر دارایی و مال داریم مهم روابطی است که ما با دیگران برقرار میکنیم. غفلت از روابط خود میتواند به ما احساس تنهایی و انزوا دهد اما صرف وقت برای روابط مان میتواند به ما احساس شادی، رضایتمندی و تعلق دهد چه صرف وقت با خانواده باشد، چه دیدار با دوستان قدیمی و چه پیدا کردن دوستان جدید، تقویت روابط مان میتواند تأثیر به سزایی در شادی ما داشته باشد.
منبع: روزیاتو
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی